قالیچه حضرت سلیمون،اگه داشتم من بی سرو سامون...
از دیار خود پر میکشیدم،سر میگذاشتم بر کوه و بیابون...
من و تو با هم، بر فرق عالم، پا میگذاشتیم...
در مهتاب سیمن،از خوشه پروین،گوهر میچیدیم...
از کوه قفقاز،در حال پرواز میگذشتیم...
از خراسان ؛ وز ملک خوبان میگذشتیم...
قالیچه حضرت سلیمون...
اگه داشتم...